جدول جو
جدول جو

معنی چانه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چانه زدن
بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
چانه زدن
((~. زَ دَ))
پرحرفی کردن، سخن بسیار گفتن برای پایین آوردن قیمت چیزی
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
فرهنگ فارسی معین
چانه زدن
حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
فرهنگ فارسی عمید
چانه زدن
Bargain
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چانه زدن
торговаться
دیکشنری فارسی به روسی
چانه زدن
feilschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
چانه زدن
торгуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چانه زدن
targować się
دیکشنری فارسی به لهستانی
چانه زدن
讨价还价
دیکشنری فارسی به چینی
چانه زدن
negociar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چانه زدن
contrattare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چانه زدن
regatear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چانه زدن
marchander
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چانه زدن
afdingen
دیکشنری فارسی به هلندی
چانه زدن
ต่อรองราคา
دیکشنری فارسی به تایلندی
چانه زدن
menawar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چانه زدن
تفاوض
دیکشنری فارسی به عربی
چانه زدن
मोलभाव करना
دیکشنری فارسی به هندی
چانه زدن
להתמקח
دیکشنری فارسی به عبری
چانه زدن
交渉する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چانه زدن
흥정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
چانه زدن
pazarlık yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چانه زدن
kujadili
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چانه زدن
দরদাম করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
چانه زدن
سودا کرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چغانه زدن
تصویر چغانه زدن
زدن و نواختن چغانه ساز زدن، پرده و نغمه و آهنگی از موسیقی نواختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
Shoulder
دیکشنری فارسی به انگلیسی
нести на плечах
دیکشنری فارسی به روسی
нести на плечах
دیکشنری فارسی به اوکراینی